من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
نبض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ طراوت را در گونه گل
همه را میبینم میشنوم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم...
فریدون مشیری